محراب محراب ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
ملیکاملیکا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره
متینمتین، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

فرزندانمان محراب ، ملیکا و متین

بالاخره بعد از مدتها

1392/10/21 9:20
نویسنده : مادر
237 بازدید
اشتراک گذاری

بله بالاخره بعد از مدت ها پیگیری . انتقالیم درست شد و با محراب و ملیکا اومدیم پیش بابایی تا توی یک خونه، زیر یک سقف پر از ستاره و قشنگ، با آرامش خاطر ساعت های عمرمون رو با خوشی و شادی و پر از خاطره های زیبا سپری کنیم.

مسئولیت بچه ها خیلی سخت بود محراب یک روز درمیون ساعت 12.5 و 13.5 تعطیل میشد وقتی از اداره میرفتم دنبالش تا بهش میرسیدم این همه استرس داشتم کهحد و حساب نداشت . اما حالا خیالم راحته چون همسرم هست و میدونم که به موقع میره دنبالش .

درسته توی این مدتی که خونه مادر و پدرم زندگی می کردم مسئولیتی روی دوشم نبود جز بچه هام و الان که اومدم یه شهر دیگه و با اینکه صبح ها میام اداره، کارهای خونه روی دوشم هست اما هیچ سنگینی روی دوشم احساس نمی کنم . مسئولیت بچه ها خیلی سنگین بود چون آخر هفته ها که باباشون میومد اگه سرماخوردگی میداشتن یا حتی خط و خالی روی سر و صورتشون بود باید به همسرم می گفتم که چه اتفاقی افتاده، به قول مامانم که بچه ها توی خونه ما که هستن امانتن .

واقعا خوشحالم ، خیلی خوشحالم .

خوب نگرانی هایی هم دارم اونم دوری از پدر و مادر و خواهر و برادر.

غریب بودن توی یک شهر ...

نداشتن هیچ دوست و آشنا...

اما خوب تا خدا رو داری غم نداری .... مهم اینه .

دغدغم این بود که ملیکا باید بره مهد . همسرم گفت که بهتره که پرستاری رو بگیریم توی خونه تا ازش مواظبت کنه، اما من موافق نبودم و دوست نداشتم کسی بیاد توی خونم از صبح تا ظهر با دخترم باشه در صورتی که من توی خونه نیستم. برای همین تصمیم گرفتیم که ملیکا رو ببریم مهد تا اجتماعی تر بشه و ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان محمد فاضل
2 بهمن 92 8:05
غصه مد رو نخوری درست میشه مهم اینه که دوری تموم شد[پاسخ ممنون عزیززززززززززززم