بابایی
بابایی هنوز از کمرش خیلی اذیته و تصمیم گرفت که حجامت کنه ، از دکتر وقت گرفتیم ملیکا هم همون موقع بیدار شده بود و بهونه میاورد و مجبور شدیم که ببریمش مطب ، وقتی نوبت بابایی شد و خانم منشی پشت بابایی رو حجامت کرد رفت و استکان و لیوان آورد که بادکش کنه ، ملیکا وقتی استکانا رو دید گفت مامانی میخوان چایی بدن من چایی میخوام و یه کاسه که توش پنبه و پانسبان بود رو دید گفت مامانی غذا چی داریم
دکتر گفت که باید دو هفته دیگه بیان و کمرشون رو حجامت کنیم و بین این دو هفته باید سه بار بادکش انجام بدین ما هم که راهمون دور بود و منشی بهم یاد داد که چجوری باید بادکش کنم و تا حالا دو بار پشت بابایی بادکش کردم
ان شاء الله که بابایی خیلی زود خوب بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی