دامادی دایی غلامرضا
بالاخره دایی غلامرضات هم داماد شد خیلی دوست داشتم برا خرید عروسیش می بودم اما نشد دیگه ....
خانم داییت هم دختر خاله منه ، ازت پرسیدم عاطفه رو دوست داری زن داییت بشه ، گفتی : نه ، من فقط دایی غلامرضامو دوست دارم .
شما دایی غلامرضا رو خیلی دوست داری ، داییت خیلی کم میاد خونه مادرجون ، بعضی شبا براش گریه می کنی و ازم میخوای بهش زنگ بزنم که بیاد پیشت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی