6 ماه مرخصی تموم شد ...
سلام
6 ماه مرخصی زایمان رو رفتیم پیش بابایی و این مدت این همه زود گذشت روزای خیلی خیلی خوبی بود ولی افسوس که زود تموم شد ظهر ها و شب ها منتظر بابایی بودیم که از سرکارش بیاد و انگار وقتی بابایی میومد خونه ، چشمامون روشن می شد آخه از صبح تا شب من و شما و ملیکا تو خونه تنها بودیم .
روز جمعه بعد از اینکه نهار خوردیم با بابایی خداحافظی کردیم شما که از ذوق رفتن به خونه مادرجون از ماشین پیاده نمی شدی که حتی با بابایی خداحافظی کنی .
توی راه چشمام پر اشک بود و بابابزرگ هم که آهنگ غمناک گذاشته بود و اصلاٌ نمی تونستم گریه نکنم و هر لحظه یاد خاطرات شیرین 4 نفریمون میوفتادم بیشتر گریم می گرفت .
شبای پنج شنبه یه فرش و وسایل شام رو برمی داشتیم می رفتیم بیرون شام می خوردیم و ساعت 11 شب برمی گشتیم .
یادش بخیر ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی