بدون عنوان
سللللللللللللللللللللللللللللللللام
من دوباره اومدم که بنویسم خاطرات دو گلم رو .
خاطرات سال 92 رو
راستی سال نوتون مبارک ، امیدوارم سال خوبیییییییییییییییییی داشته باشین و خرم و شاد باشین .
قبل از سال نو برنامه ریزیهایی کردیم که متاسفانه عملی نشد اما خوب این سفر هایی که بدون برنامه ریزی پیش اومد هم خیلی خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت .
سال 91 در سفره هفت سین ملیکا نبود و یه جای خیلی تاریکی پنهون بود و هفت سین امسال سر سفره توی بغل باباییش بود که میشه گفت 16 روز بعدش یک سالش تموم می شد .
محراب گلم هم لباسای عیدش رو پوشیده بود و منتظر بود که عید بشه ، اما خوب مشخص بود که درک کردن اینکه میخواد عید بشه براش سخت بود ....
امسال علاوه بر ملیکای گلم ، یک نفر دیگه هم بهمون اضافه شده بود که شوهر خاله سمیه و البته باجناق بابایی بود .............
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی