محراب محراب ، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
متینمتین، تا این لحظه: 10 سال و 17 روز سن داره

فرزندانمان محراب ، ملیکا و متین

واكسن

1392/7/17 8:04
نویسنده : مادر
450 بازدید
اشتراک گذاری

عزيزم ، دخترم .

منو ببخش كه نتونستم بيام دنبالت و ببرمت بهداشت براي زدن واكسنت .

مجبور شدم به زن داييت زنگ بزنم و ازش بخوام كه شما رو ببره بهداشت .

تمام فكر و ذهنم پيش شما بود كه وقتي روي تخت ميزارنت براي زدن واكسن ، چيكار مي كني . چه دردي رو بايد تحمل كني و چه اشك هايي بايد از چشمهاي قشنگ بريزه .

عزيز مامان تحمل اين درد براي مادر سخته ، اما زدن اين واكسن به تنت رو امن نگه ميداره .

ظهر كه اومدم خونه ، راه مي رفتي اما لنگ لنگ زنان . انگار ميترسيدي پاتو بزاري روي زمين و پاتو يه خورده كج مي كردي .

گلم ظهر هر كاري كردم كه بخوابي . اين همه خودتو تكون مي دادي كه از درد پا خوابت نميبرد .

خيلي تشنت بود و آب ميخواستي و اصلا نمي تونستي بشيني بايد بغلت مي كردم و بعدش بهت آب ميدادم .

عزيز مامان تا صبح آه و ناله مي كردي . آخه خيلي خيل غلت ميزني .

صبح كه داشتم داداشي رو صبحانه ميدادم كه آماده شه براي مدرسه ، از خواب ناز بيدار شدي و بازم همون طوري راه مي رفتي . قربونت بشم دخملللللللللللللللي .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عالمه مامان امیرحسین
21 مهر 92 14:54
آخی عزیزم چقدر راست میگی منم طاقت اشکای امیرحسینو موقع واکسن زدن ندارم راستی واکسن یک سالگی چطوریه همینطوری اذیت میشن؟پیشمون بیا