یادگاری
من چیزی در مورد این وبلاگ نمی دونستم تا یکی از دوستان در موردش صحبت کرد و گفت برای پسرش یک وبلاگ طراحی کرده ، در موردش به من هم یه آموزش هایی داد ، من هم بعد از چند روز این وبلاگ رو برای شما طراحی کردم ، هر وقت که فرصت کنم سعی می کنم وارد وبلاگ بشم و خاطرات شیرین و تلخ رو بنویسم
امیدوارم اون روز که بری پشت کامپیوتر و وبلاگت رو نگاه کنی و با خوندن خاطراتت صدای قهقهه خندیدنت رو بشنوم .
به امید آن روز
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی