روروك
يك مدتي كه دوست داري سوار روروك و كالسكت بشي
بهت مي گيم محراب شما بزرگ شدي زشته سوار اونا بشي شروع به گريه مي كني ميگي دوستت ندارم ، برو خونتون ، اگه نتونيم حواستو پرت كنيم كه فراموشش كني اين همه گريه مي كني مي كني كه مجبور مي شيم روروك رو بياريم كه بري توش ، وقتي سوارش مي شي پاهات خم ميشه . به سختي مي توني راه بري
بهت مي گيم محراب كوچولوها رو توي روروك مي زارن اونايي كه پوشكشون مي كنن ، جيش مي كنن ، شير مي خورن ، شما هم بلافاصله رو زمين دراز مي كشي و مي گي خوب منو لاستيك كنين .
من كوچولويم ببينين دستم نمي رسه به شير آب .
دسته كالسكه رو ميگيري و راش مي بري بعضي مواقع هم همه اسباب بازياتو توش مي زاري . اين همه شوق مي كني وقتي راش مي بري و سوار روروك مي شي .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی